راهکارهای افزایش اعتماد به نفس
تاریخ انتشار: ۲۲ آبان ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۵۸۳۰۹۴
یک کارشناس ارشد مشاوره خانواده گفت: اعتماد به نفس توانایی داشتن دید مثبت راجع به خودتان و یکی از عوامل موثر موفقیت در زندگی است. ناطقان: اعتماد به نفس توانایی داشتن دید مثبت راجع به خودتان و یکی از عوامل موثر موفقیت در زندگی است. افراد از راههای مختلف سعی میکنند که اعتماد به نفس خود را افزایش دهند، اما به راستی از بین این روشها کدام یک موثرتر است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مصطفی افشار کارشناس ارشد مشاور خانواده درباره تعریف اعتماد به نفس اظهار کرد: به توانایی اولیه انجام کار پس از اعلام کار اعتماد به نفس گفته میشود. به عبارتی دیگر اعتماد به نفس احساس توانستن اولیه است. بسیاری از افراد به علت اینکه تعریف نادرستی از اعتماد به نفس دارند نمیتوانند اعتماد به نفس خودشان را افزایش دهند.
وی بیان کرد: فقدان اعتماد به نفس وجود ندارد و همه افراد اعتماد به نفس دارند، ولی میزان آن در اشخاص مختلف متفاوت است.
تفاوت عزت نفس و اعتماد به نفس
این کارشناس ارشد مشاوره خانواده درباره تفاوت عزت نفس و اعتماد به نفس افزود: عزت نفس و اعتماد به نفس همپوشانی عجیبی با هم دارند. اعتماد به نفس احساس توانستن اولیه برای انجام کار است و عزت نفس به معنای دوست داشتن خود و احترام گذاشتن به خود است. فردی که خودش را دوست دارد به سلامت جسمی و روانی خودش آسیب نمیزند و شخصی که قصد دارد اعتماد به نفس خود را تقویت کند، برای توانمند شدنش تلاش بیشتری میکند.
چگونه اعتماد به نفس خود را افزایش دهیم؟
افشار تاکید کرد: افرادی که دوست دارند، اعتماد به نفس بالایی داشته باشند باید نخست در عزت نفس خودشان کار کنند. ما باید خودمان را به حدی دوست داشته باشیم که حاضر نشویم به روح و جسممان لطمهای وارد شود؛ بنابراین افرادی که به راحتی عصبانی میشوند، به روح و ذهن خود آسیب میرسانند و عزت نفس پایینی دارند. همچنین اشخاصی که به ظاهر خود اهمیت نمیدهند و لباس خوب نمیپوشند، یا غذای باکیفیت مصرف نمیکنند نیز عزت نفس و در نتیجه اعتماد به نفس پایینی دارند؛ بنابراین عزت نفس و اعتماد به نفس ۲ مقوله تنیده در هم با ۲ ساختار متفاوت، اما همپوشانی بسیار بالا است.
اصلیترین راههای تقویت اعتماد به نفس
وی درباره راههای اصلی افزایش اعتماد به نفس عنوان کرد: مدیریت هوای نفسانی یکی از راههای اساسی برای افزایش اعتماد به نفس است. به طور کلی افراد هوسران انرژی روانی کمتری دارند و به تبع دارای اعتماد به نفس پایینی هستند.
این کارشناس ارشد مشاوره خانواده گفت: افراد برای افزایش اعتماد به نفس خود باید پروندههای نیمه تمام (گشتالتهای ناقص) را ببندند به این معنی که آنها باید لیستی از کارهای نیمه تمام خود را تهیه کنند و آن کارها را یا به طور کلی حذف کنند یا ادامه بدهند و تمام کنند. فردی بنام فردریک پرلز نظریه گشتالت را در روانشناسی مطرح کرده است.
افشار تصریح کرد: انسانها برای افزایش اعتماد به نفس خود باید از غذاهایی تغذیه کنند که از جنس خودشان (پستانداران) فاصله بیشتری داشته باشد. مصرف غذاهایی مانند آبزیان و گیاهان سبب میشود که حجم بیشتری از انرژی در مغز ما باقی بماند؛ بنابراین افراد برای افزایش اعتماد به نفس خود باید مواد غذایی مانند جوانه گندم، میگو و ماهی را در برنامه غذایی روزانه خود بگنجانند.
وی افزود: یکی از روشهایی که برای افزایش اعتماد به نفس توصیه میشود، کنترل هیجانات است، زیرا افراد زمانی که هیجانزده میشوند (هیجانهای مثبت و منفی) سطح ادراکشان کاهش پیدا میکند؛ بنابراین اشخاص باید یاد بگیرند که چگونه هیجاناتشان را کنترل کنند.
کارشناس ارشد مشاوره خانواده اظهار کرد: افراد برای افزایش اعتماد به نفس خود باید احساساتشان را کنترل و احساساتشان را از هیجاناتشان به درستی تفکیک کنند. کنترل احساسات باعث میشود که افراد رضایت درونی داشته باشند. همچنین اشخاص برای افزایش اعتماد به نفس خود باید برنامه ریزی منسجم مطالعاتی داشته باشند. داشتن برنامه ریزی منسجم مطالعاتی به این معنا نیست که اشخاص باید روزانه ساعات زیادی را به مطالعه اختصاص بدهند. بلکه کافی است افراد برای افزایش اعتماد به نفس خود، روزانه تنها حدود ۱۰ دقیقه مطالعه داشته باشند و این کار را هر روز تکرار کنند.
افشار گفت: افراد هرگز نباید با دیگران جدل و دعوا کنند. زیرا در هنگام داد و بیداد و دعوا میزان آدرنالین به حداکثر و سروتونین به حداقل میرسد؛ بنابراین کارکرد قوه ادراک افراد به میزان چشمگیری کاهش پیدا میکند و اشخاص تصمیمات اشتباه میگیرند. البته گفت و گو و مباحثه بد نیست و فقط پرهیز از جدل و دعوا ضروری است.
وی درباره اینکه چگونه بفهمیم گفت و گو وارد فضای مجادله شده است، بیان کرد: هر موقع که نفر مقابل ما روی دلایل قبلی خود پافشاری میکند و دلایل منطقیتری برای شما نمیآورد در این صورت گفت و گو وارد فضای مجادله شده است. معمولاً در فضای مجادله اشخاص میگویند که «حق با من است» یا «همینه که هست.»
این کارشناس ارشد مشاوره خانواده گفت: یکی دیگر از راههای اساسی برای افزایش اعتماد به نفس افراد، اصلاح ارتباط عمیق با خالق است. افرادی که ارتباط ضعیفی با خالق هستی دارند، دارای اعتماد به نفس پایینی هستند.
افشار عنوان کرد: از راههای فرعی افزایش اعتماد به نفس میتوان به رفتن به سفر، پیدا کردن یک دوست جدید، ثبت نام در یک باشگاه ورزشی، تماشای فیلم سینمایی که ما را به تفکر وا میدارد و رفتن از مسیرهای غیر تکراری به سمت منزل یا محل کار اشاره کرد.
آسیبهای ناشی از اعتماد به نفس پایین
وی درباره معایب اعتماد به نفس پایین گفت: افرادی که اعتماد به نفس پایینی دارند، احساسات خود را به خوبی بروز نمیدهند و این احساسات را در خودشان تلنبار میکنند در نتیجه آنها اغلب دچار افسردگی، انزوا و دروننگری میشوند. همچنین این اشخاص معمولاً از خلاقیت فاصله میگیرند و زندگی یک نواخت و بی روحی را درپیش میگیرند.
این کارشناس ارشد مشاوره خانواده تاکید کرد: افرادی که دارای اعتماد به نفس ضعیفی هستند، قدرت نَه گفتن پایینی دارند. همچنین آنها در ارتباطاتشان دچار تزلزل میشوند و منظور خودشان را درست به طرف مقابل منتقل و منظور طرف مقابل هم درست درک نمیکنند.
افشار یادآور شد: اشخاصی که اعتماد به نفس پایینی دارند اغلب فرصتها را در زندگی از دست میدهند و مشکلات را تهدید قلمداد میکنند. منبع: میزان برچسب ها: اعتماد به نفس ، افزایش اعتماد به نفس ، موفقیت
منبع: ناطقان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت nateghan.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ناطقان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۵۸۳۰۹۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
راهکارهای جایگزین تنبیه بدنی در کودکان
یک روانشناس در مورد تنبیه کودک گفت: شما میتوانید با استفاده از محرومیتسازی، محدویتهای کلامی یا تقویت منفی به صورت غیرفیزیکی کودک را تنبیه کنید. چرا که تنبیه بدنی میتواند خشم، پرخاشگری، و طیف وسیعی از اختلالات هیجانی و رفتاری را برای کودک به همراه داشته باشد.
به گزارش ایسنا، سحر پهلواننشان روانشناس کودک و نوجوان در گفتوگو با ایسنا با بیان تعریف تنبیه از دیدگاه روانشناسی گفت: در روانشناسی کودکان و نوجوانان، تنبیه را به عنوان یکی از شیوههای رایجی که ذیل رفتار درمانی به شمار میآید در نظر میگیرند، شیوهای که برای آموزش برخی از مفاهیم یا اجتناب از انجام برخی از موارد، توسط خانوادهها یا افرادی که در حوزه آموزش، تعلیم و تربیت هستند میتواند اعمال شود.
شکلهای مختلفی از تنبیه وجود دارد
این روانشناس در ادامه با بیان اینکه کلمه تنبیه در نظر عوام، همان تنبیه فیزیکی و بدنی است، گفت: ما شکلهای مختلفی از تنبیه را داریم برای مثال شکلی از تنبیه میتواند به شکل تقویت منفی باشد. در شکل دیگر از تنبیه، کودک از موضوع مثبتی که برای او لذت یا خوشحالی به همراه داشته دور شود، یا در اختیار او قرار نمیدهیم. بنابراین شما میتوانید با استفاده از محرومیتسازی، محدویتهای کلامی یا تقویت منفی به صورت غیرفیزیکی کودک را تنبیه کنید. چرا که تنبیه بدنی میتواند خشم، پرخاشگری، و طیف وسیعی از اختلالات هیجانی و رفتاری را برای کودک به همراه داشته باشد.
از تنبیه بدنی در موارد خاصی استفاده میشود
پهلوان نشان تأکید کرد: تنبیهها اگر بخواهند مؤثر باشند نباید جسمی و فیزیکی باشند مگر در مواقعی که یک آسیب جدی متوجه کودک میشود یا کودک ناخواسته آسیب جانی که به فرد دیگر یا به اموال و دارایی دیگران وارد میکند. مثلاً آتشافروزیهایی که برخی کودکان انجام میدهند یا بازیهای خطرناکی که میتواند حتی منجر به مرگ کودک یا فرد همسال او شود. یا برای بچههایی که سابقه مشکلات رفتاری مانند اوتیسم و کمتوانی ذهنی دارند، چون قوه ادراک آنان از لحاظ شناختی رشد پیدا نکرده است. در برخی مواقع از تنبیههای فیزیکی هم استفاده میشود. ولی در مواردی غیر از این، بیشتر توصیه میشود که از شیوه تنبیههای غیر جسمی مثل تقویت منفی، محرومسازی، تقویتهای مثبت و .. استفاده شود.
ما شکلهای مختلفی از تنبیه را داریم برای مثال شکلی از تنبیه میتواند به شکل تقویت منفی باشد.در شکل دیگر از تنبیه، کودک از موضوع مثبتی که برای او لذت یا خوشحالی به همراه داشته دور شود، یا در اختیار او قرار نمی دهیم. محرومیت سازی، تنبیههای غیرکلامی مانند سکوت یا پاسخ ندادن پدر یا مادر در موقعیتهای مدنظر آنها، شیوه های دیگری از تنبیه غیر جسمی هستند.
عوامل تأثیرگذار بر تنبیه کودکان
این روانشناس ادامه داد: برای آموزش مفاهیم خاص مانند نظم نخست باید منظور خود از نظم را برای کودک مشخص کنیم. به کودک نشان دهیم رعایت نظم میتواند پیامدهای مثبت به همراه داشته باشد و عدم رعایت آن میتواند به تنبیههای مانند محرومیت از امتیاز خاص منجر شود.
وی افزود: نکته دوم درباره مؤثر بودن تنبیهها این است که باید متناسب با کاری که کودک انجام داده یا نداده، تنبیه انجام شود. مثلاً اگر کودک درس خود را نخواند ما نمیتوانیم به او بگوییم که خوب من به تو قول داده بودم که آخر هفته تو را به شهربازی ببرم و الان نمیبرم. قولهایی که به کودک داده میشود اساساً باید اجرا شوند. در واقع در حال حاضر عدم اجرای این قول یک بیاعتمادی را در کودک ایجاد میکند. بنابراین تنبیه یا محرومیت مد نظر باید حول محور همان موضوع و یا در فاصلهی نزدیک به آن موقعیت و نه در روزهای آینده باشد.
پهلوان نشان خاطرنشان کرد: شدت تنبیهها باید متناسب با سن کودک در نظر گرفته شود مثلاً زمانی باید صحبت از محرومسازی شود که کودک کار اشتباهی را انجام داده است. این زمان بندی باید براساس سن کودک باشد یعنی اگر کودک 3 ساله است حدوداً بین 3 تا 6 دقیقه بعد از انجام کار خطا، تنبیه مناسب صورت گیرد.
این روانشناس گفت: توصیه ما این است که والدین بیشتر بر روی رفتارهای مثبت کودک تمرکز کنند که بتواند برای کودک تشویق به همراه داشته باشد. از این رو وقتی کودک خطایی انجام می دهد و در لحظه مورد تنبیه قرار میگیرد باید کوچکترین اتفاق مثبت را هم مورد تشویق قرار داد. این تشویقها میتواند تصدیق کلامی، تشویق اجتماعی و نظام اقتصاد ژتونی(پاداش دادن به کودک درقبال رفتارهای مطلوب) باشد. تا کودک برای انجام رفتارهای درست، انگیزه بیشتری پیدا کند. با این شیوه اگر کودک برای جبران اشتباه تلاشی انجام دهد. با استفاده از اقتصاد ژتونی میتواند یک تعدادی از آن مجازات و یا تنبیههایی که برای او در نظر گرفتهشده، را کاهش داد.
تأثیرات منفی تنبیه بدنی در کودکان
این روانشناسی درباره تأثیرات منفی تنبیه بدنی در کودکان گفت: تأثیرات آن را از منظر گوناگون میتوان بررسی کرد. این که کودک در چه بازه سنی قرار داشته باشد، یا جنس کودک چی باشد، یا کدام یک از والدین در چه موقعیت مکانی و زمانی این تنبیه را انجام داده باشند، متفاوت است. در قسمت اول یکی از تبعات این گونه از تنبیهات احساس شرم و نقص را در کودک به همراه میآورد که ممکن است نسبت به آن فرد تنبیهکننده پدر، مادر، مربی یا هر فرد دیگری، احساس ناکامی ایجاد شود که متعاقب آن میتواند خشم، پرخاشگری، و طیف وسیعی از اختلالات هیجانی و رفتاری را در ادامه برای کودک ایجاد کند.
پهلواننشان ادامه داد: یکی دیگر از واکنشهای که کودک در مقابل تنبیه بدنی میتواند انجام میدهد پرداختن به کارهایی است که والدین به آن حساس هستند. به این روش معمولا کودکان والدین خود را کنترل میکنند.
وی معتقد است: در فضای یادگیری مشاهدهای هم کودک یاد میگیرد که این یک شیوهای است که خانواده میتواند به وسیله آن به اهدافش برسد. بنابراین او هم در ارتباط با همسالان همجنس یا غیر همجنس خود و یا افرادی بزرگتر از خود میتواند به کار ببرد. شیوهای برای کسب توجه و به هدف رسیدن کودک از این منظر که دیگران را مجبور کند تا یکسری کارهایی را برای او انجام دهند.
این روانشناس تأکید کرد: غیر از موردی که گفته شد ما شاهد یک فاصلهگیری عاطفی هم در بچهها هستیم. اگر اولین شیوه خانواده وقتیکه کودک اشتباه یا خطایی را انجام می دهد، شیوه تنبیه فیزیکی و داد و بیدادهای همراه با آن باشد، باعث میشود که ویژگیهایی مانند صبر، تحمل ناکامی یا به تأخیر انداختن ارضای نیازها در بچهها با مسائل زیادی مواجهه شود که آسیبهای آن در دوران بعدی زندگی کودک هم برای ما کاملاً مشخص است. کودک از پدر و مادر خود فاصله میگیرد و خلأهای عاطفی زیادی برای او به وجود میآید و این موضوع خیلی مواقع باعث میشود که ارتباط ایمن کودک با منابع دلبستگی اولیه او مثل پدر و مادر هم دستخوش تغییر شود.
خشم، انزجار، تنفر، پرخاش، طیف وسیعی از هیجانهای منفی که میتواند برای کودک اتفاق بیافتد برای او عادی میشود و به ابعاد مختلف زندگی کودک هم سرایت پیدا میکند.
وی در ادامه گفت: خیلی وقتها ما با والدین مخصوصاً والدینی با حالت تکانشیتر یا سابقه اختلالات روانشناختی یا آستانه تحمل پایین صحبت میکنیم، میگویند که من در آن لحظه متوجه نشدم که چه اتفاقی افتاده است و بعد از آن هم پشیمان شدم. اما آن آسیبی که تنبیه بدنی حتی برای بار اول در ذهن یک کودک ایجاد کند، میتواند تبعات جبرانناپذیری را داشته باشد.
پهلواننشان خاطرنشان کرد: البته خود اختلالهای روانشناختی یا اختلال خاص والدین در این زمینه باید ارزیابی شود، تا در نظر گرفته شود که رفتار کودک چه طرحوارهای را در ذهن والدین فعال میکند که با اشتباه کودک خشم عجیب غریبی در مادر یا پدر فعال میشود که به طبع آن رفتار فیزیکی بر روی کودک انجام می گیرد.
اگر اولین شیوهی خانواده وقتیکه کودک اشتباه یا خطایی را انجام می دهد، شیوه تنبیه فیزیکی و دادو بیدادهای همراه با آن باشد باعث میشود که ویژگیهایی مانند صبر، تحمل ناکامی یا به تأخیر انداختن ارضای نیازها در بچهها با مسائل زیادی مواجهه شود که آسیبهای آن در دوران بعدی زندگی کودک هم برای ما کاملاً مشخص است. کودک از پدر و مادر خود فاصله میگیرد و خلأهای عاطفی زیادی برای او به وجود میآید و این موضوع خیلی مواقع باعث میشود که ارتباط ایمن کودک با منابع دلبستگی اولیه او مثل پدر و مادر هم دستخوش تغییر شود.
علت مقابله به مثل کودکان در تنبیه بدنی
این روانشناس کودک در پاسخ به سؤالی دربارهی اینکه چرا بچهها وقتی مورد تنبیه بدنی قرار میگیرند دقیقاً مقابله به مثل میکنند و همان رفتار را در مقابل والدین انجام میدهند، گفت: در سنین تقریباً 3تا 6 سالگی که کودکان در مرحله دوم روانشناختی خود هستند نیروی اراده در حال شکل گرفتن است. این نیروی اراده و آن مقاومت گراییها و منفیگراییهایی که کودکان دارند. باعث نه گفتن آنان میشود و در سطح جسمی هم کودک متوجه توانایی بدنی و ماهیچهای خود شده است و میخواهند در مقام عمل این توانایی را نشان دهد تا ببیند آیا دقیقاً میتوانند همان کار را انجام دهد.
پهلواننشان تأکید کرد: به هر حال منبع الهام کودک والدین هستند تصور آنها این است که اگر والد کاری را انجام میدهد این کار، درست است. بنابراین او هم امتحان میکند تا ببیند آن نتیجهای که والد میخواهد از کودک بگیرد کودک هم میتواند آن نتیجه را از والد بگیرد؟ به همین خاطر است که میگوییم از آنجایی که بچهها مشاهده کنندگان قوی هستند و تقریبا در 5 تا 6 سال اول زندگیشان هم این شخصیت روانی در حال شکل گیری است، اکیدا توصیه میشود تا جایی که امکان دارد، گفتگوی همدلانه بدون برانگیختگی احساس شرم و نقص در کودک اتفاق بیافتد تا هیجان کودک به شکل درستی بررسی شود. البته تنبیه اصولی مانند محرومیت، تقویت منفی، جداسازی یا شیوههای غیرکلامی با توجه به شرایط سنی و روشی صحیح میتواند یکی از روشهای کارآمد در تربیت کودک باشد.
این روانشناس در ادامه گفت: مسئله بعدی که به شدت توصیه میکنیم این است که خانوادهها انتظاراتشان را از کودکان در سطح متعارف، منطقی و مطلوب متناسب با سن، جنس و ویژگیهای تحولی کودکان قرار دهند، در کنار آن پیامدهایی که انجام یا عدم انجام آن رفتار، با شکلهای مختلف به کودک گفته شود.
اصرار کودکان بر درستی اشتباهی که انجام میدهند
پهلواننشان در پاسخ به سوال دیگری درباره مقاومت کودکان و اصرار آنها بر اشتباه نبودن کارشان اظهار کرد: دلایل زیادی باعث میشود که کودک اصرار بر درست بودن کار خود داشته باشد. اگر کودک در بازه سنی 3 تا 6 سال باشد این مقاومت و منفیگرایی اساسا جزو شاخصههای تحولی او است. والدین باید از شیوههای دیگر و به شکل غیر مستقیم مانند استفاده از کارتونها، قصهها، نمایش ها و بازی با عروسکها، سعی کنند آن مفهوم را آموزش دهند.
وی ادامه داد: از دلایل دیگری که باعث میشود بچهها اشتباهات خود را نپذیرند این است که کودک در فضای ذهنی خود این داده را دارد که من اگر الان به اشتباه خود اقرار کنم کتک میخورم چون قبلتر از این هم همین موضوع اتفاق افتاده است.
این روانشناس کودک گفت: اساسا والدین در تنبیههای خود به دنبال راهحل مسئله نیستند بلکه به دنبال آن هستند که آن احساس شرم و نقص در کودک بالا بیاد و به او بقبولانیم که تو مقصر هستی. در صورتی که صورت مسئله اصلی ما باید آن اتفاق باشد. زمانی که کودک دارد به چهره والدین نگاه میکند و میبیند که این والدین بسیار برافروخته هستند و شاید ابزار خاصی هم در دست داشته باشند. مسلما از پذیرفتن اشتباه خود اجتناب میکند. از سوی دیگر در دورهای که کودک استقلالورزی را تجربه میکند، آن احساس شرم برای او آزار دهنده است. بنابراین شاید بهتر باشد در موقعیتی که هم والد عصبانی است و هم کودک پذیرا نیست. شروع به تنبیه کردن یا شکافتن مسئله نکنیم و اجازه دهیم کمی زمان بگذرد تا بار هیجانی فروکش کند.
وی در پایان با تاکید بر اینکه باید والدین تمرکز خود را روی خود اتفاق بگذارند. تصریح کرد: بچهها متمرکز بر حال هستند و آیندهنگری ندارند. ممکن است کاری را هم به اشتباه انجام بدهند. ولی واقعاً نیت عامدانهای نبوده است. به این دلیل بعضی وقتها کودکان میگویند که من نمیدانستم که این اتفاق میافتد و فقط میخواستم تجربه کنم. از این رو ما باید بر روی گفتوگوی همدلانهای با کودک تمرکز کنیم و ببینیم که کودک در آن لحظه چگونه فکر میکرده و چه احساسی را داشته و چه هیجانی را تجربه کرده است.
انتهای پیام